کیست که غربت رفته رایادکند
دل غربت زده راشادکند
من نوشتم این سخن ازبهر دوست
تابدانداین دلم درفکراوست
من ازبیگانه لبریزم.دلامستی کجاجویم
من زدرد فراغ یار.زشعله آنچنان سوزم.کجایی تورا مراهمدم
کجایی مرهم دردم.منم آشفته رویت.بیاتاخاک رهت گردم
به کم نورترین ستاره ها قانع باش
چراکه چشم همه به سوی پرنورترین ستاره هاست
ز من پنهان مکن چشمان ماهت را
ز صد نقاش بهتر می کشم ناز نگاهت را
چنان چیده از نگاه من.گلی را دست تقدیرم
که باهریک نفس بی او.هزاران بار میمیرم
به یار دست گرم توچه خونی من به دل دارم
هزاران خاطره اما.به دست گل داده ام!
عقربه های ساعت را بگو بخوابند
بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست!
نگو هرگز خداحافظ که از تنهایی بیزارم
ز پیش من نرو هرگز که من تنها تو را دارم
برو جلوی آیینه ببین کی توشه؟
اگه اون نباشی
می خوام دنیا نباشه
تبسم نو تجسم تمام خوبی هاست
به تبسمت سوگند شاد بودنت آرزوی ماست
تو را ازبس زلالی دوست دارم
تو را چون بی مثالی دوست دارم
اگر چه شاخه ای گل هم ندارم
تو را بادست خالی دوست دارم
خدایا از دوستی زیبای ما مقداری هم برای فردا بگذار
تا اگر رنگ عادت گرفت دوباره آن را شروع کنیم
چیزی به اندازه
یک لبخند
یا
یک نگاه
دلم درهر تپش صد بار آواز تو می خواند
نمی دانم تو هم یاد دل ما می کنی یا نه؟!
خاطره شادی های امروز
تلخ ترین غمی است که امروز داریم!
3دوست صمیمی دارم که بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند:
1-غم-2-نا امیدی-3-حسرت
درفصل تگرگ عاشقت می مانم
باریزش برگ عاشقت می مانم
هرچندتبر به ریشه ام می کوبی
تالحظه مرگ عاشقت می مانم
گاهی به آسمان نگاه کن
شایدکبوتری خسته
به آشیانه دلت محتاج باشد
زندگی یعنی ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وارعشق ورزیدن
و
عاقبت درحسرت آنچه دل می خواهد
و
ومنطق نمی پذیرد سوختن
زرداست که لبریز حقایق شده است
درد است که بازرد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است
نبودی بی توگریه کردم
تورادیدم وخندان گریه کردم
برای اینکه اشکم رانبینی
نشستم زیرباران گریه کردم
از دورها زیباست امواج آبی عشق
اما دریغ وافسوس چو می رسی سراب است
پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست . . .