.........!!!
your luv.........!!!
your luvچگونه یک پسردراثربرخورد بادختران پخته می شود
چگونه یک پسردراثربرخوردبادختران پخته می شود!!!!!!!!روزاول
...........
پسر:سلام
دختر:سلام
پسر:چطوری
دختر:بدنیستم مرسی
هفته اول
............
پسر:سلام
دختر:علیک سلام
پسر:چطوری؟
دختر:بدنیستم مرسی.تو چطوری؟
هفته دوم
............
پسر:سلام
دختر:علیک سلام چطوری؟
پسر:قربانت.بدیستم.توچطوری؟
دختر:مرسی.......خوبم
هفته سوم
............
دختر:سلام
پسر:سلام.چطوری؟خوبی؟
دختر:مرسی خوبم.خیلی خوبم.ویه نگاه معنی داربه پسر
هفته چهارم
..............
دختر:سلام عزیزم چطوری؟خوبی؟
پسر:سلام عزیز دلم مرسی بدنیستم توچطوری؟
دختر:مرسی.میدونی؟یه چیزی می خوام بهت بگم نمیدونم آلان بگم یا بعد؟
پسر:بگوعزیز
دختر:نه.......حالا زوده......باشه بعد
هفته پنجم
.............
دختر:سلام عزیزم چیزی که می خواستم بهت بگم این بود که دوستت دارم........عاشقتم........زندگی بدون توبرام هیچ معنی نداره.تمام آینده خودم روباتومی بینم.اگرتونباشی زندگی برای من هیچه!!!
وکلی ازاین حرفهای پوچ وصدمن یه غاز!وپسرباورمیکه!!
هفته ششم
............
پسر:امروز یه دختری توخیابون اومدازم آدرس پرسید
دختر:دیگه چی؟دلموشکستی!توکه میدونی من چقدرحسودم چرااین کاروکردی؟
پسر:من که کاری نکردم فقط جواب سوالشودادم!
دختر:یه قول به من میدی؟
پسر؟آره
دختر:قول بده دیگه باهیچ دختری حرف نزنی
پسر:باشه عزیزم قول میدم!!!!
...............
..............
..............
..............
روابط سالم ورمانتیک ونه{....}ادامه دارد.
.............
.............
.............
ماه هجدهم
.............
دختر:برام خواستگاراومده
پسر:غلط کرده......
دختر:چرا؟خوب طوری نیست.اونم بالاخره آدمه
پسر:توچه جوابی بهش دادی؟
دختر:هنوزهیچی
پسر:ماکلی قرارمدار باهم داشتیم حالا می خوای اونو بذاریش جای من؟
دختر:یه چیزی رو میدونی؟اون هیچ وقت نمی تونه جای توروبگیره!
پسر:من چی کارکنم؟
دختر:نمی دونم فقط به من فکرنکن من اگه بدونم توبه م فکر می کنی یه آبه خوش ازگلوم پایین نمیره!!!ببین برو زودتر بروزن بگیر!!!!
پسر:حسودیت نمیشه؟
دختر:نمیدونم چرادیگه ازاینکه توروبادختر دیگه ای ببینم حسودیم نمیشه!!!!
پسر:{درفکروخیال خودش}من میدونم چرا
....
....
بعدش پسرمدتی ازخاطرات خوش گذشته میگه ودخترهم برای خالی نبون عریضه سنت آبغوره گیری رواجرامیکه!
.....
دوران خوشی دخترودوران تحول پسرشروع میشه
..........
دیدپسرنسبت به دخترها عوض میشه قلبش نسبت به واژه هایی ازقبیل دوستت دارم.عاشقتم.زندگی بدون توبرام هیچه.وبقیه واژه های زیبا اینطوری مقاوم میشه.
..................
سبک زندگیش عوض میشه وخیلی تحولات دیگه.....
*****************
حالااگردرآینده موردمشابهی برای پسر پیش بیاد:
روزاول
..........
پسر:سلام
دختر:سلام
پسر:میای خونمون؟
دختر:نه
پسر:مگه به من اعتمادنداری؟
دختر:چرا....ولی خوب
دراینجا پسرمراسمی موسوم به مخ زنی انجام میده والبته موفق هم میشه(علت موفقیتش بلدبودن انبوهی حرفهای پوچ وصدمن یه غازه که به تازگی ازدختر یادگرفته وبرای مخ زنی کاربردبسیارموثری دارد)
پسرکتوکه میدونی من چقدردوست دارم
دختر:آره...ولی ....آخه....
پسر:من قول میدم برای خواستگاری بیام وبگیرمت
دختر:جدی میگی(وقندتوی دلش آب میشه)
پسر:آره عزیزم.زندگی بدون توبرای من معنی نداره
دختر:جدی؟(این دفعه بایه نگاه عاشقانه به پسر)
پسر:آره قربونت برم(بایه نگاه عاقل اندرسفیه به دختر)
یواش یواش دل دخترنرم میشه ورضایت میده
پسر:پس بریم
عصرهمان روز
...................
زیییییییینگ زییییییییینگ
پسرکه بعدازرفتن دختربه خواب عمیقی فررفته بود درحالی که خسته بودبازحمت وغرغرگوشی تلفن رابرمی دارد.
پسر:بله بفرمایین؟
دختر:سلام
پسر:سلام چطوری؟
دختر:مرسی باهات کاردارم
پسر:توکه یه ساعت نیس رفتی؟
می خوام دوباره ببینمت.فردابیام خونتون؟
پسر:{درحالی که موفقیت بزرگی کسب کرده}چراکه نه
