.........!!!

your luv

.........!!!

your luv

عاشقانه۲۴

کفش های طلایی 

 تا کریسمس چند روز بیشتر نمانده بود و جنب وجوش مردم برای خرید هدیه کریسمس بیشتر میشد.من هم به فروشگاه رفته بودم و برای پرداخت پول هدایایی که خریده بودم در صف صندوق ایستاده بودم.  

جلوی من دو بچه کوچک.پسری 5ساله و دختری کوچکتر ایستاده بودند. پسرک لباس مندرسی بر تن داشت.کفشهایش پاره بود وچند اسکناس را در دستهایش می فشرد. لباسهای دخترک هم دست کمی از مال برادرش نداشت ولی یک جفت کفش نو در دست داشت.وقتی به صندوق رسیدیم.دخترک آهسته کفشها را روی پیشخوان گذاشت چنان رفتار می کرد که انگار گنجینه ای پرارزش را در دست دارد. 

 صندوقدار قیمت کفشهارا گفت:6دلار 

 پسرک پولهایش را روی پیشخوان ریخت و آنهارا شمرد:3دلار و 15 سنت. 

 بعد رو کرد به خواهرش و گفت:فکر می کنم باید کفشهارا بگذاری سرجایش… 

 دخترک با شنیدن این حرف به شدت بغض کرد و با گریه گفت:نه!نه!  

پس مامان تو بهشت با چی راه بره؟ 

 پسرک جواب داد:گریه نکن شاید فردا بتوانیم پول کفشها را در بیاوریم. من که شاهد ماجرا بودم به سرعت 3دلار از کیفم بیرون آوردم و به صندوقدار دادم. دخترک دو بازوی کوچکش را دور من حلقه زد و با شادی گفت:متشکرم خانم…متشکرم خانم به طرفش خم شدم و پرسیدم:منظورت چی بود که گفتی پس مامان تو بهشت با چی راه بره؟ پسرک جواب داد:مامان خیلی مریض است و بابا گفته که ممکنه قبل از عید کریسمس به بهشت بره! 

 دخترک ادامه داد:معلم دینی ما گفته که رنگ خیابانهای بهشت طلایی است.به نظر شما اگر مامان با این کفشهای طلایی تو خیابانهای بهشت قدم بزنه خوشگل نمیشه؟ چشمانم پر از اشک شد و در حالی که به چشمان دخترک نگاه می کردم گفتم:چرا عزیزم.حق با تو است مطمئنم که مامان شما با این کفشها تو بهشت خیلی قشنگ میشه!

عاشقانه ۲۳

کامپیوتر پسراست یا دختر؟

استاد زبان فرانسه درکلاس درس مشغول تدریس بود ودرباره مونث یا مذکر بودن اسمها در زبان فرانسه توضیح می داد که یک دانشجوی کنجکاو پرسید:ببخشید استاد! کامپیوتر پسر است یا دختر؟استاد دانشجویان را به دو گروه دختر و پسر تقسیم کرد واز دو گروه خواست با ارائه دلایل بگویند که کامپیوتر پسر است یا دختر؟

استدلال گروه دختران:

کامپیوتر پسر است.دلایل:

1.وقتی به آن عادت کردیم فکر می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستیم.

2.باآن که داده های زیادی دارند.نادانند!

3.قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر موارد معضل اصلی خودشانند.

4.همین که پایبند یکی از آنهاشدید متوجه می شوید که اگر کمی صبر کرده بودید مورد بهتری نصیبتان می شد.

استدلال گروه پسران:

کامپیوتر دختر است.دلایل:

1.به غیر از خالق آنها کس دیگری از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

2.کسی از زبان ارتباطی میان آنها سر در نمی آورد.

3.کوچک ترین اشتباهات را درحافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعدها تلافی کنند.

4.همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم برای آنان کنید

عاشقانه ۲۲

تکه ای که دوست نداری! 

شیوانا صبح زود از مقابل مغازه نانوایی عبور می کرد. دید نانوا عمدا مقداری آرد ارزان جو را با آرد مرغوب گندم مخلوط می کند تا در طول روز به مردم به اسم نان مرغوب گندم بفروشد و سود بیشتری به دست آورد. شیوانا از مرد نانوا پرسید:" آیا دوست داری با آن بخش از وجودت که به تو دستور این کار را داد و الآن مشغول انجام این کار است تمام عمر همنشین باشی!؟"
مرد نانوا با مسخرگی پاسخ داد:" من فقط برای مدتی اینکار را انجام خواهم داد و بعد که وضع مالی ام بهتر شد اینکار را ترک می کنم و مثل بقیه نانواها آدم درست و صادقی می شوم!؟"
شیوانا سری تکان داد و گفت:" متاسفم دوست من!! هر انسانی که کاری انجام می دهد بخشی از وجود او می فهمد که قادربه این کار هست. این بخش همه عمر با انسان می آید. در نگاه و چهره و رفتار و گفتار و صدای آدم خودش را نشان می دهد. کم کم انسان های اطراف ات هم می فهمند که چیزی در وجود تو قادر به این جور کارهای خلاف است و به خاطر آن از توفاصله می گیرند. تو کم کم تنها می شوی و این بخش که تو دیگر دوستش نخواهی داشت همچنان با تو همراه خواهد شد و نهایتا وقتی همه را از دست دادی فقط این بخش از وجودت یعنی بخشی که قادر به فریب است در کلک زدن مهارت دارد با تو می ماند و تو مجبوری تمام عمر با تکه ای که دوست نداری زندگی کنی و حتی در آن دنیا با همان تکه همراه شوی! اگر آنها که محض تفنن و امتحان به کار خلافی دست می زنند و گمان می کنند بعد از این تجربه قادر به بازگشت به حالت پاکی و عصمت اولیه نیستند و بخشی از وجود آنها نسبت به توانایی خود در خطاکاری آگاه و بیدار می شود و همیشه همراهشان می آید ، شاید از همان ابتدا هرگز به سمت کار خلاف حتی برای امتحان هم نمی رفتند 

 

 

منبع:mstory.mihanblog.com